[ عشق یک قاتل ] ( پارت اول)
لیونا : وای ساعت ۱۰ باید زود تر برم خونههه
تو راه بودم که یه دختر و دیدم گرسنش بود پولی نداشت بهش کمک کرد...
[ جیهوپ یه روانی قاتل زنجیره ایی که همرو میکشه و هالا توی لیست کشتنش لیونا بود اومد دنبال لیونا که بکشتش ولی تحت تاثیر مهربونیش قرار گرفت و نتونست بکشتش]
لیونا : هعی بیا دختر کوچولو برات خوراکی گرفتم من باید برم میام بت سر میزنم بایی
بدو بدو رفتم خونه یهو جک و پشت سرم دیدم
جک : اوه به به خوشگل خانوم دلت برام تنگ نشده؟
لیونا : برو اونور اگه نزدیکم شی جیغ میزنم
جیهوپ دید که یه پسر داره لیونارو اذیت میکنه....
جک : بیا امشب خونه ما
لیونا : خفه شو اشغال گورتو گم کنننن
جک : هه اوک پس فردا میبنمت
جک توری تختش خوابیده یهو احساس کرد یکی بالا سرش وایساده بلند شد و یهو سرش از بدنش جدا شد
جیهوپ : تموم کردن کارت اونقدراهم برام سخت نبود بچ
و کنار جنازه جک نوشتم ( جیهوپ )..
روز بعد لیونا داشت اخبار نگاه میکرد یهو....
تو راه بودم که یه دختر و دیدم گرسنش بود پولی نداشت بهش کمک کرد...
[ جیهوپ یه روانی قاتل زنجیره ایی که همرو میکشه و هالا توی لیست کشتنش لیونا بود اومد دنبال لیونا که بکشتش ولی تحت تاثیر مهربونیش قرار گرفت و نتونست بکشتش]
لیونا : هعی بیا دختر کوچولو برات خوراکی گرفتم من باید برم میام بت سر میزنم بایی
بدو بدو رفتم خونه یهو جک و پشت سرم دیدم
جک : اوه به به خوشگل خانوم دلت برام تنگ نشده؟
لیونا : برو اونور اگه نزدیکم شی جیغ میزنم
جیهوپ دید که یه پسر داره لیونارو اذیت میکنه....
جک : بیا امشب خونه ما
لیونا : خفه شو اشغال گورتو گم کنننن
جک : هه اوک پس فردا میبنمت
جک توری تختش خوابیده یهو احساس کرد یکی بالا سرش وایساده بلند شد و یهو سرش از بدنش جدا شد
جیهوپ : تموم کردن کارت اونقدراهم برام سخت نبود بچ
و کنار جنازه جک نوشتم ( جیهوپ )..
روز بعد لیونا داشت اخبار نگاه میکرد یهو....
۶.۶k
۰۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.